شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش

ساخت وبلاگ
پرده اولآقا ما به خدا کاری نکردیم... آقا ما نشسته بودیم داشتیم پیاز پوست میکندیم یهو یکی اومد گفت چرا گریه میکنی؟ ما تا اومدیم ثابت کنیم گریه نمیکنیم یهو دیدیم کنج اتاقیم زیر مشت و لگد که بگو چرا گریه میکنی؟ اصلا گریه ما از همون وقتی شروع شد که با فریاد ِ "گریه نکن" مشتش اومد پایین... ما هم تا اومدیم حساب کتاب کنیم که چجوری باید جاخالی بدیم که این مشت نخوره بــــ.......... (مشت به صورت شخص ِ مورد نظر برخورد میکند و وی از هوش میـــ ...) پرده دوم+ تو جای من بودی چیکار میکردی؟- من توو زندگی خودم موندم بابا+ منطقی بود. بیست امتیازپرده سوممیخواستم برایت بنویسم اما دستانم به تار و پود تنت خورده‌اند و دیگر سمت قلم سرازیر نمیشوند.. میخواستم بگویم گفتن ِ ده‌باره‌ی "همه میروند"هایی که هم‌آغوشی را تلخ‌تر میکند تقصیر کسی نیست... نه تقصیر توست نه تقصیر من و نه تقصیر مهمانی‌های مزخرف هالووین...میخواستم بگویم "عدو شود سبب خیر" همین است... کل ِ دنیا هالووین را ترسناک‌تر برگزار میکنند... سر و صورتشان را هیولایی میکنند و آهنگ‌های بوم بوم دیش دیش بوم بوم پلی میکنند... میخواستم برایت بنویسم تمام هالووین ها صدای کوئن در هوا پخش است که میگوید "با من تا نهایت عشق برقص" و آشپزخانه.....پرده چهارمعمر واقعی هرکسی از عمری که روی سنگ‌قبرش حکاکی میشود کمتر است...پرده پنجمو دیگه آخرین باری بود که دیدتش....پرد شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rozmaregie-yek-divane بازدید : 63 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 23:00

  مرا ببخش بخاطر همه ی سیگارهایی که باتو نکشیدم...که ریختم درون خودم دود را و درد را و دست هایم مست شد و هست ٬ نیست شد.... مرا ببخش بخاطر حتی همه ی سیگارهایی که باتو کشیدم و تنگ شد نفست... و دستت رها شد از دستم.... دستم ... دستم...‌.. مرا ببخش بخاطر صداهایی که گاهی درمی آید از گلویم.... همان آه را میگویم...همان ناله همان جیغ همان فریاد همان بیداد...همان هایی که گوشت را میگرفتی و گوشتت آب میشد و با همان آب پاک میکردی اشک هایم را..... مرا ببخش بخاطر قدم هایی که بی تو زدم... نگاه هایی که بی تو کردم.... کتاب هایی که بی تو خواندم و گرانش زمین صفر شد و معلق شدم.... مرا ببخش که کم صدایت کردم... کم نگاهت کردم.... کم قربانت رفتم و حتی فدایت.... مرا ببخش که هی لب گزیدم و لب بر لبانت ننهادم و نچشیدم و نگذاشتم بچشی شیره ی وجودم را...‌ طعم تلخ و شیرینی درونم را... مرا ببخش که چشم هایت را نبوسیدم تا درون تنهایی‌ام کنم آنچه که دیدی و دیدی و دیدی را.... مرا ببخش بخاطر اینکه روی پله ها با جمجمه زمین خوردم و فحش نثارت کردم که کجایی.... مرا ببخش که شب آنقدر نخوابیدم که توی بیداری کنارت آرام به خواب روم و وقتی بیدار شدم که تو چندایستگاه قبل بدرود گفته بودی.... مرا ببخش که باد آمد ٬ که باران آمد ٬ که پاییز آمد و من هنوز شکلاتم درون دهانم آب نشده بود و ساکت شکلاتم را میمکیدم و حرف نمیزدم..... مرا ببخش شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rozmaregie-yek-divane بازدید : 62 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 23:00

  حس خوبی نیست... همینکه هی راه میرم و هی آرزو میکنم تهران زلزله بیاد تا همه‌چی تموم شه یعنی حس خوبی نیست... هی این کلاه بی‌صاحاب‌شده‌ی سوییشرتمو میدم پایین‌تر تا چشام فقط جلوی پامو ببینه.... هی صدای آهتگ ِ توی هنزفری رو زیاد و زیادتر میکنم که صدایی نشنوم.... هی میخندم میرقصم میدوم... هی زیرلب میگم آخ... یه آخ‌هایی میگم که خود ِ همون آخ سه‌تا آخ ِ دیگه پشت سرش میاد...  توو آینه نگاه میکنم چشام یه جوریه انگار چهارساعته دارم گریه میکنم... صورتمو نمیشناسم...صدامو نمیشناسم... هربار وارد اتاقم میشم انگار اتاق یه آدمیه که من نمیشناسم....  ولش کن... این حرفارو میزنم برا کی؟ این حرفارو میزنم برا چی؟  + نوشته شده در  چهارشنبه بیست و چهارم آبان ۱۳۹۶ساعت 21:58  توسط دیوانه  |  شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rozmaregie-yek-divane بازدید : 72 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 23:00

  حتی درون خواب... حتی در آن زمانی که تماما فقط ضمیر ناخودآگاهم فعالیت میکند و هیچ‌کاری از ضمیر خودآگاه برنمی‌آید تا پای جانم مراقبت کردم از تو... بین آن‌همه آدم لخت و عور ِ اسیر شده آمدم و‌ جلویت نشستم و دست روی گونه‌هایت گذاشتم.... صدایت کردم... گرمای دستم را در آن سوز به صورتت منتقل کردم.... وقتی چشم دشمنان را دور دیدم در یک ثانیه تویی که بیهوش شده بودی را روی کولم گرفتم و کیلومترها دویدم... و درون خانه‌ پیرمرد و پیرزنی در یک روستای دور افتاده گذاشتم و خودم برگشتم به جنگیدن... جنگیدنی که دیگر برای دفاع از وطن و‌ آرمان و پیروزی نبود.... جنگی که برای تو بود... برای رهایی تو بود‌‌‌... و زخم خوردم... و خون آمد از تمام نورون‌های عصبی ِ مغزم.... اما تمام مدت جنگ یاد عطرت و آن لحظه‌ای که صدایم میکردی می‌افتادم و جان میگرفتم.... هرچند آخرش نمیدانم وقتی برگشتم کنارت تو جاسوس بودی یا جفتمان را منفجر کردی یا همه‌چیز به خوبی و خوشی تمام شد که نشد ولی  دلم درد میکرد وقت بیداری‌‌.... انگار یکی مرا چسبانده بود به تخمی که گذاشته بودم... نمیشد بلند شد‌.... نمیشد به ادامه‌ی حیات بازگشت..... + نوشته شده در  سه شنبه سی ام آبان ۱۳۹۶ساعت 21:5  توسط دیوانه  |  شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rozmaregie-yek-divane بازدید : 96 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 23:00

1. چرا مقوله‌ای به نام "نیاز" درون انسان وجود دارد که برای تامین کردنش دست به هرکاری میزند؟ برای مثال "نیاز به غذا" برایش جوری نبودکه بخاطرش دست به دزدی بزند... یا "نیاز به رابطه جنسی" برایش جوری نمیبود که کلا انسانیت گه‌مال شود. 2. drift orbit کی پخش خواهد شد؟ و به چه میزان کیفیت؟ هرچند امید به کیفیت های بالایی داریم. 3. بالاخره روز میمیرم یا شب یا شبانه روز یا خفه شو برو یه گوشه بشین زندگیتو کن؟ 4. چرا به سال 1396 نمیتوان کلمه‌ای نسبت داد؟ چرا اینقدر 96 توصیفی نیست؟ چرا اینقدر 96 درک کردنی و چشیدنیه؟ 5. dunkirk فیلم شاهکاری بود. علت اینکه یه نفر وقتی از یه فیلم بدش میاد توقع داره همه از اون فیلم بدشون بیاد و بصورت خیلی خیلی وحشتناکی... (وسط پست گذاشتن دیدم چه کار عبثیه این وبلاگ... یا شایدم از بیحوصلگیه.... ول میکنم این پست رو .... حتی پرانتزشم نمیبندم... + نوشته شده در  پنجشنبه شانزدهم آذر ۱۳۹۶ساعت 2:9  توسط دیوانه  |  شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rozmaregie-yek-divane بازدید : 67 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 23:00

  1. این روزا از خیلی چیزا در میرم... توی زمونه‌ای که همه‌ی رابطه‌ها رفته توو تلگرام، تلگراممو پاک کردم... خودمو از مجازی بودن ِ روزگار کشیدم بیرون... 2. همیشه دوست داشتم وبلاگ بنویسم... میدونم متروکه شده و دیگه کسی وبلاگ نمیخونه ولی اتفاقا همین متر شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rozmaregie-yek-divane بازدید : 71 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 17:26

  حالا حالاها فکر نکنم گذر احدی به اینجا بیفته... داشتم میمردم از ننوشتن.. همیشه آدم باید بنویسه.. مخاطب نداشتی به درک ولی بنویس... یه جایی بنویس.. نزار بمونن توت.. اونوقت سه شب پشت سر هم میاد میره، جمعا چهارساعت هم نخوابیدی.. بنویس.. نزار بمونه.. ا شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش دنبال می کنید

برچسب : سواستفاده, نویسنده : rozmaregie-yek-divane بازدید : 59 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 17:26

  خنده‌های الکی میزنن بهت که آره ما خیلی دلمون تنگ میشه وقتی نمیبینیمت.. "بیا بغلم"هایی که داره زور میزنه بگه مثلا برا ما خیلی مهم و عزیزی.. اما من مشامم کار میکنه... اما من بو رو میفهمم... وقتی میخندی بوی کثافت درونتو میفهمم... میفهمم چه لجنی گرفته شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش دنبال می کنید

برچسب : دِماغیم,استشمام, نویسنده : rozmaregie-yek-divane بازدید : 117 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 17:26

  همون لحظه‌ای که بچگیام میرفتم زیرپتو و سرمو میبردم توو متکا مثل سگ هق‌هق میکردم رو بسطش بدید میشه زندگی ِ کنونی‌م... عمق بدبختی رو میشونم جلوم میگم ببخشید عمق شما چقدره؟ میخنده و شیشه مشروب‌شو با خنده میکوبونه رو میز و پامیشه میره لب پنجره آروم به شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش دنبال می کنید

برچسب : بینهایته, نویسنده : rozmaregie-yek-divane بازدید : 73 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 17:26

  بعد از مدت‌ها به یکی از میس‌کال‌هایی که روی گوشیم افتاده بود زنگ زدم... 25 دقیقه مونده بود تا اجرا... یه آهنگ پیشواز مسخره که داشتم با خودم میگفتم این کیه با همچین آهنگ پیشوازی... که بوق خوردن تموم شد، تماس متصل شد ولی چندثانیه سکوت بود.... - بفرم شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر بینظیر دو دراز کشنده‌ی مالامال راحت‌طلب خوش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rozmaregie-yek-divane بازدید : 84 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 17:26